انسان در دورة معاصر اهمیت مفاهیم اجتماع و جماعت را هم به لحاظ نظری و هم به لحاظ عملی درک کرده است. اجتماع انسانی نهتنها سرمایهای برای رفع نیازها بوده، بلکه محور عنایت الهی است. این مسئله بهطور مکرر در روایات بیان شده است. چه رازی در جماعت است که منشأ عنایت الهی است؟ نخست، مفهوم جامعه با مفهوم اجتماع متفاوت است؛ دوم، اجتماع انسانی دستکم بر پایة دو امر بسیار مهم مورد توجه خداوند است: الف) اجتماع نقطة اعتدال برای دوری انسان از افراط و تفریط در عمل و نظر است؛ ب) اجتماع جلوة وحدت است. وحدت سرمایة مهمی برای غلبه بر دشواریها است. این سخن به این معنا نیست که جماعت و اجتماع هرگز خطا نمیکند و همراهی جماعت به هر نحوی انسان را به سعادت میرساند. جامعهای به خطا نمیرود که مشمول عنایت الهی باشد و عنایت الهی مشروط است، نه مطلق. اجتماع فقط در صورتی که بر پایة تعالیم الهی شکل گیرد میتواند کاربردهای بسیار مهم خود را داشته باشد. مفهوم سرمایة اجتماعی ناظر به مرحلة تعالییافته اجتماع است؛ یعنی مرحلهای که انسانها اجتماع را انتخاب کردهاند و آن را وطن اصلی خود تلقی میکنند، به همین دلیل هم جلوههای برادری، محبت و همزیستی در اجتماع جلوه میکند و منشأ عادت و خوشبختی انسان میشود.